وراثت تروما: چگونه تجربههای تلخ اجدادی بر ژنهای ما تاثیر میگذارند؟
12 آذر 1403 1403-09-12 15:26وراثت تروما: چگونه تجربههای تلخ اجدادی بر ژنهای ما تاثیر میگذارند؟
وراثت تروما: چگونه تجربههای تلخ اجدادی بر ژنهای ما تاثیر میگذارند؟
تروما، به عنوان یک تجربه استرسزا و آسیبزا، میتواند تاثیرات عمیقی بر روان و بدن انسان داشته باشد. اما آیا تا به حال به این فکر کردهاید که این تروماها میتوانند از نسلهای پیشین به ما منتقل شوند؟
تحقیقات علمی اخیر نشان میدهند که تروما ممکن است بهطور ژنتیکی از اجداد به نسلهای بعدی منتقل شود. این پدیده که به “وراثت تروما” شناخته میشود، بهطور خاص در حوزههای روانشناسی، ژنتیک و اپیژنتیک مورد مطالعه قرار گرفته است.
وراثت تروما چیست؟
وراثت تروما به مفهوم انتقال تجربیات استرسزا و آسیبزا از نسلهای پیشین به نسلهای بعدی از طریق تغییرات ژنتیکی است. این فرآیند ممکن است بهواسطه تغییراتی در DNA یا تغییرات اپیژنتیکی رخ دهد که بر نحوه بیان ژنها تاثیر میگذارد.
مبانی ژنتیکی و اپیژنتیکی
درک بهتر وراثت تروما نیازمند بررسی اپیژنتیک است. اپیژنتیک به تغییرات ژنتیکی اشاره دارد که به طور مستقیم توالی DNA را تغییر نمیدهند، بلکه نحوه بیان یا فعالیت ژنها را تغییر میدهند. این تغییرات میتوانند از طریق فرآیندهایی مانند متیلاسیون DNA و هیستون مودفیکیشن (تغییرات شیمیایی در پروتئینهای هیستون که DNA به آنها متصل است) منتقل شوند.
تحقیقات نشان دادهاند که قرار گرفتن در معرض تروما ممکن است منجر به تغییرات اپیژنتیکی در ژنهایی شود که مسئول پاسخهای استرسی مانند ژنهای مربوط به محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال (HPA axis) هستند. این تغییرات میتوانند در نسلهای بعدی حتی بدون تماس مستقیم با تروما، همچنان باقی بمانند.
مطالعات علمی در مورد وراثت تروما
تحقیقات زیادی در این زمینه انجام شدهاند که برخی از آنها نتایج شگفتانگیزی به همراه داشتهاند. یکی از مهمترین این مطالعات، تحقیقی است که در دانشگاه برن سوئیس در سال ۲۰۱۶ منتشر شد. این تحقیق نشان داد که مراقبتهای مادرانه در دوران بارداری و تجربه تروما توسط مادر میتواند بر اپیژنتیک فرزندان تاثیر بگذارد. در این مطالعه، محققان مشاهده کردند که تجربیات استرسزا در دوران بارداری، مانند جنگ یا فقر، میتوانند موجب تغییرات اپیژنتیکی در فرزندان شوند.
تروما و انتقال آن به نسلهای بعدی
در بررسیهای علمی دیگر، دانشمندان “یادگیری تروما” در موشها را مورد مطالعه قرار دادهاند. در این تحقیقات، موشها تحت تاثیر یک محرک استرسزا قرار گرفتند و تغییرات اپیژنتیکی در ژنهای آنها ایجاد شد. جالبتر آنکه، این تغییرات در نسلهای بعدی موشها نیز مشاهده شد، حتی اگر آنها هیچگاه در معرض آن محرک استرسزا قرار نگرفته بودند.
مطالعات روی بازماندگان هولوکاست
در این زمینه، یکی از مهمترین و برجستهترین تحقیقات مربوط به تاثیر تروما در نسلهای بعدی، مربوط به بازماندگان هولوکاست است. تحقیقاتی که توسط محققان رالف یهودا و همکاران در دانشگاه ییل انجام شده است، نشان میدهند که بازماندگان هولوکاست نه تنها خود تحت تاثیر تروما قرار گرفتهاند، بلکه فرزندان آنها نیز تغییرات اپیژنتیکی در پاسخ به استرسهای روانی نشان دادهاند. این تحقیق به وضوح نشان داد که تجربیات تلخ والدین میتوانند اثرات روانی و بیولوژیکی طولانیمدتی بر نسلهای بعدی داشته باشند. این تحقیقات بهویژه در مورد تغییرات در محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال (HPA) و ژنهای مرتبط با استرس تاکید دارند.
پیامدهای روانشناختی و اجتماعی وراثت تروما
علاوه بر تاثیرات ژنتیکی، وراثت تروما میتواند پیامدهای روانشناختی قابل توجهی داشته باشد. افراد ممکن است در نتیجه وراثت تروما از طریق مکانیزمهای ناخودآگاه، واکنشهایی مشابه با تروماهای اجدادی خود نشان دهند. این افراد ممکن است دچار اختلالات روانشناختی مانند اضطراب، افسردگی یا اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) شوند.
نتیجهگیری
وراثت تروما یک زمینه نوین و هیجانانگیز در علم ژنتیک و روانشناسی است که تحقیقات در حال انجام در این حوزه میتوانند دریچههای جدیدی برای درمان و پیشگیری از اثرات منفی تروما بر افراد باز کنند. اگرچه تحقیقات بیشتری نیاز است، اما این پدیده میتواند به درک بهتر چگونگی تاثیر تجربیات منفی زندگی بر نسلهای بعدی کمک کند.
—
منابع:
1. Yehuda, R., et al. (2016). “The role of epigenetics in the pathophysiology of posttraumatic stress disorder.” Biological Psychiatry, 79(1), 28-35.
2. Meaney, M. J., et al. (2007). “Maternal care, gene expression, and the transmission of individual differences in stress reactivity across generations.” Annual Review of Neuroscience, 30, 53-70.
3. Franklin, T. B., et al. (2010). “Epigenetic transmission of the impact of early stress across generations.” Biological Psychiatry, 68(5), 408-415.