ژنتیک و اختلالات روانی: پیوند پیچیدهای که باید بیشتر درک کنیم
21 بهمن 1403 1403-11-21 13:13ژنتیک و اختلالات روانی: پیوند پیچیدهای که باید بیشتر درک کنیم
ژنتیک و اختلالات روانی: پیوند پیچیدهای که باید بیشتر درک کنیم
قدمه:
اختلالات روانی، از جمله افسردگی، اضطراب، اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی، بخش بزرگی از مشکلات بهداشت روان در دنیای امروز را تشکیل میدهند. هرکدام از این اختلالات تأثیرات عمیقی بر زندگی فردی و اجتماعی افراد میگذارند. اما سوالی که مطرح میشود این است که چرا برخی افراد بیشتر از دیگران به این اختلالات دچار میشوند؟ آیا این مشکلات به عوامل ژنتیکی برمیگردند؟ یا تنها محیط و تجربههای زندگی باعث بروز این بیماریها میشوند؟ در این مقاله میخواهیم به ارتباط پیچیده بین ژنتیک و اختلالات روانی بپردازیم و بفهمیم که ژنها چگونه میتوانند بر بروز این اختلالات تأثیرگذار باشند.
1. چرا ژنتیک در اختلالات روانی اهمیت دارد؟
این سوال که آیا اختلالات روانی ریشه ژنتیکی دارند، مدتهاست که ذهن محققان را به خود مشغول کرده است. حقیقت این است که در بسیاری از موارد، وقتی اعضای یک خانواده به اختلالات روانی مبتلا میشوند، احتمال ابتلای دیگر اعضای خانواده هم افزایش مییابد. این موضوع نشاندهنده این است که ژنتیک میتواند در بروز این اختلالات نقشی اساسی داشته باشد. با این حال، این بدان معنا نیست که فقط ژنها مسئول این اختلالات هستند. بلکه ترکیب ژنها با عوامل محیطی، سبک زندگی، و حتی تجربیات فردی نقش مهمی در شکلگیری این مشکلات دارند.
2. چگونه ژنها میتوانند بر اختلالات روانی تأثیر بگذارند؟
اختلالات روانی پیچیده هستند و معمولاً یک ژن خاص مسئول بروز آنها نیست. در واقع، چندین ژن مختلف ممکن است با هم ترکیب شوند و خطر ابتلا به اختلالات روانی را افزایش دهند. در این بخش به بررسی نقش ژنها در برخی از اختلالات روانی رایج میپردازیم.
2.1 افسردگی و ژنها
افسردگی یکی از شایعترین اختلالات روانی است که میتواند تأثیرات عمیقی بر زندگی فرد بگذارد. یکی از عواملی که در بروز افسردگی نقش دارد، ژنهایی هستند که مسئول تنظیم مواد شیمیایی مغز مثل سروتونین و نوراپینفرین هستند. به عنوان مثال، ژن 5-HTT که ترنسپورتر سروتونین است، تأثیر زیادی بر تنظیم سطح سروتونین دارد. جهشهایی در این ژن میتواند خطر ابتلا به افسردگی را افزایش دهد (Caspi et al., 2003). البته باید یادآوری کرد که ژنتیک تنها یکی از عواملی است که در بروز افسردگی دخیل است و استرسهای محیطی نیز میتوانند این روند را تشدید کنند.
2.2 اسکیزوفرنی و ژنها
اسکیزوفرنی یکی از پیچیدهترین اختلالات روانی است که با علائمی همچون توهمات، هذیانها و اختلالات فکری همراه است. مطالعات نشان دادهاند که ژنها نقش بزرگی در بروز این اختلال دارند. یکی از مهمترین ژنهایی که در اسکیزوفرنی دخیل است، DISC1 است. این ژن که در رشد و تکامل مغز تأثیرگذار است، با جهشهای خاص میتواند احتمال ابتلا به اسکیزوفرنی را افزایش دهد (Millar et al., 2000). در کنار DISC1، ژنهایی مانند NRG1 و COMT نیز به عنوان عوامل خطر شناخته شدهاند.
2.3 اختلال دوقطبی و ژنها
اختلال دوقطبی که بهطور معمول با تغییرات خلقی شدید از حالت شیدایی به افسردگی شناخته میشود، ریشههای ژنتیکی قویای دارد. پژوهشها نشان دادهاند که ژنهای مختلفی در بروز این اختلال دخیل هستند. به عنوان مثال، ژنهای BDNF (عامل رشد عصبی مغزی) و CACNA1C (کانال کلسیم ولتاژ وابسته) نقش زیادی در بروز اختلال دوقطبی دارند. این ژنها در تنظیم فعالیتهای مغزی و پاسخ به تغییرات شیمیایی مغز تأثیر دارند (Smoller et al., 2013).
3. چالشها و فرصتهای پژوهشی
پژوهشهای ژنتیکی در حوزه اختلالات روانی در حال رشد است. با پیشرفت فناوریها و روشهای نوین مانند توالییابی نسل جدید، محققان میتوانند ژنهای جدیدی که در بروز این اختلالات نقش دارند را شناسایی کنند. بهطور مثال، برخی از پژوهشها در حال بررسی ژنهای جدید و رابطه آنها با اختلالات مختلف هستند. اما همچنان چالشهای زیادی پیش رو است، چرا که اختلالات روانی بهطور معمول تحت تأثیر ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی قرار میگیرند. بنابراین، یافتن یک عامل واحد بهسختی ممکن است.
4. آینده درمانهای ژنتیکی در اختلالات روانی
در حال حاضر، درمانهای اختلالات روانی عمدتاً شامل داروهای شیمیایی و روشهای رواندرمانی است. اما با پیشرفتهای علمی در زمینه ژنتیک، امیدهایی برای درمانهای شخصیسازیشده وجود دارد. بهویژه در سالهای اخیر، تکنولوژیهایی مانند ویرایش ژنها و CRISPR، پژوهشگران را به فکر درمانهای دقیقتر و حتی اصلاحات ژنتیکی برای جلوگیری از ابتلا به برخی اختلالات روانی انداخته است.
5. نتیجهگیری
اختلالات روانی از پیچیدگیهای زیادی برخوردارند و نمیتوان آنها را تنها به ژنتیک نسبت داد. اما درک بهتر تعامل بین ژنها و محیط میتواند به ما کمک کند تا به درمانهای بهتری دست یابیم و این اختلالات را بهتر مدیریت کنیم. در آینده، تحقیقات بیشتر میتواند باعث ایجاد درمانهای نوین و شخصیسازیشده برای این اختلالات شود.
—
منابع:
Caspi, A., et al. (2003). “Influence of life stress on depression: moderation by a polymorphism in the 5-HTT gene.” Science, 301(5631), 386-389.
Millar, J. K., et al. (2000). “Disrupted in schizophrenia 1 (DISC1) and susceptibility to schizophrenia.” Nature, 408(6812), 261-265.
Smoller, J. W., et al. (2013). “Genetic studies of bipolar disorder and schizophrenia: a review.” American Journal of Psychiatry, 170(8), 803-811.